به گزارش اکوایران، دیوید ریشر، مدیرعامل شرکت حملونقل لیفت در پاسخ به سوالی از سوی خبرنگار بلومبرگ درباره آنچه برخی “اشتباه تایپی 2 میلیارد دلاری” میخوانند این پاسخ ساده و فروتنانهای را داد: “پیش از همه، برعهده من است”.
براساس گزارشی از وبسایت Inc.com، لیفت مجبور شد یک اصلاحیه بزرگ برای یک بیانیه مطبوعاتی انجام دهد که در آن اعلام کرد انتظار میرود حاشیه سود این شرکت در سال 2024 تا 5 درصد افزایش یابد، درحالی که مقدار صحیح 0.5 درصد بود. این خبر اشتباه سبب جهش شدید در قیمت سهام شد بهطوری که در مدت کوتاهی حدود 2 میلیارد دلار ارزش بازار برای لیفت ایجاد کرد.
تحلیلگران گفتند هرگز چنین اشتباهی را در تاریج گزارشهای مالی خود ندیدهاند.
ریشر در واکنش به این اتفاق اعلام کرد که قبل از اینکه چنین چیزی خبری شود ساعتها بررسی مجدد انجام میشود؛ بنابراین این یک اشتباه غیرقابل قبول بوده است؛ “ولی در نهایت این مساله به عهده من است و من مسوولیت دارم”.
پاسخ فروتنانه ریشر نمونه بسیار خوبی از “هوش هیجانی” است که میتواند اعتماد، انگیزه و الهام ایجاد کند. بیایید لحظهای به تحلیل دقیق چرایی آن بپردازیم و ببینیم رهبران کسبوکار چه درسهایی میتوانند از آن بگیرند.
مدیران واقعی مسوولیت را می پذیرند
در حقیقت، مسوولیت اشتباهی مانند آنچه لیفت مرتکب آن شد احتمالا برعهده صدها نفر یا شاید حتی هزاران نفر است. نویسندگان، ویرایش کنندگان، مدیرمالی و تیم اش، و هر کسی در شرکت که بیانیه مطبوعاتی را قبل از انتشار عمومی آن خوانده است مسوول هستند؛ و بله، مدیرعامل هم مسوول است.
اما نکته اینجاست که اگر مدیرعامل مسوولیت ایجاد مشکل را نپذیرد، این خطر وجود دارد که هیچ کس دیگر هم آن را قبول نکند.
این پیام اصلی است که توسط جوکو ویلینک، افسر سابق یگان ویژه نیروی دریایی آمریکا آموزش داده شد. او در یکی از همایشهای مشهور تد (TED) که بیش از هفت میلیون بار دیده شد تجربه دلخراش حملهای را روایت کرد که در طول عملیاتی در سال 2006 در عراق رخ داد. در این عملیات مجموعه ای از اشتباهات سبب شد سربازان یک طرف با یکدیگر درگیر شوند. زمانی که غبار جنگ فروکش کرد، مشخص شد یک سرباز جان خود را از دست داده است و سه نفر مجروح شدهاند. در تحقیقات بعدی، برخی از سربازان داوطلب شدند تا تقصیر را بپذیرند، ویلینک اصرار کرد داشت که آنچه روی داده بخاطر هیچ یک از اقدامات سربازان نبوده است: تنها یک نفر باید سرزنش شود و آن یک نفر من هستم.
با پذیرفتن مسوولیت مشکل، و تلاش برای اصلاح تکنیکها و فرآیندها برای اینکه مشکل دیگر تکرار نشود، اتفاق جالبی افتاد: ویلینک از سربازان زیردست گرفته تا افسران ارشد، اعتماد و احترام همه را بدست آورد.
به گفته ویلینک، زمانی که مدیری مسوولیت را به عهده میگیرد، تمام تیم مسوولیت را برعهده گرفتهاند؛ و زمانی که تیم مسوولیت را می پذیرد، مشکل حل شده است. این مساله نهتنها در میدان جنگ، بلکه در کسبوکار و زندگی نیز صادق است.
این مساله درباره لیفت هم صدق میکند. تصور کنید اگر ریشر از مسوولیت شانه خالی میکرد و مدیرمالی یا هر کس دیگری را سرزنش میکرد؛ ممکن بود مساله موقتا حل شود، ولی از دست رفتن اعتماد و همدلی پس از آن میتوانست مشکلات جدی را ایجاد کند. این شرایط دستاوردهای شرکت را تضعیف میکرد؛ از جمله آنچه ریشر قوی ترین فصل مالی در تاریخ شرکت نامیده بود.
اما ریشر فروتنی نشان داد، مسوولیت مشکل را قبول کرد و تیم خود را نیز بخاطر دستاورهای سالهای گذشته تحسین کرد.
بنابراین، اگر مالک کسبوکار، مدیر یا رهبر یک تیم هستید، این اتفاق را به یاد داشته باشید. اشتباهات تنها شکست نیستند، بلکه فرصت های یادگیری هستند.
بیشتر از همه نیز به یاد داشته باشید: مسوولیت را بپذیرید.
نظرات کاربران